معجزه بعد از سقط مکرر

سقوط من

چهارشنبه با ازمایشاتم رفتم پیش کتر عمویی بوها اذیتم میکردن همینطور که روی صندلی منتظر بودم نوبتم شه هزار و یک فکر با خودم میکردم که چی میگه آیا میگه خارج از رحمه آیا امید میده و میگه هفته دیگه سونو کن همه چی درسته . حالم خیلی بد بود سرگیجه داشتم و نفسم بالا نمیومد و بشدت بی حال شده بودم دقیقا مثل سقط اولم. ولی بخودم میگفتم اون موقع خونریزی داشتم الان ک ندارم. انتظار تموم شد و وارد مطب شدم. هنوز ننشسته گفتم دکتر توروخدا بگید من الان باید با این آزمایشها خوشحال باشم یا نه؟ نگاهی به برگه های ازمایشای بتا کرد و گفت 88 یعنی بارداری ولی جاش معلوم نیست و برای ما این عدد بفاصله 48 ساعت مهمه که دو تا آزمایشت 6 روز فاصله دارن دو تا بتا با فاصله 48 ساع...
25 بهمن 1394

دوباره امید

هیچ وقت انتظار برام به اندازه این سه ماه سخت نبود انتظارهای زیادی کشیدم تو عمرم و این یکی از همه سخت تر بود. چهار ماه گذشته همش بفکر تقویت خودم بودم بفکر اینکه روحیه م رو خوب کنم و به چیزای مثبت فکر کنم. عکسای نی نی ها رو از تو مجله ها جدا کردم و چسبوندم به کابینت تا هر وقت میبینمشون انرژی بگیرم. همسری هم ذوق و شوقش زیاده. دوباره داره دنیا قشنگ میشه. ذوق و شوقم خیلی زیاد بود روز 28 سیکل بی بی چک زدم ده دقیقه گذشت و خط دوم نیومد پیش خودم گفتم حتمن زود بوده ولی در کمال تعجب دیدم یک ساعت بعد خط دوم اومد خیلی کمرنگ........ روی تست نوشته بود به جوابای بعد از ده دقیقه اعتماد نکنید. اما من یه کورسوی امید توی دلم روشن شده بود و یک تست از یه...
20 بهمن 1394
1